یکتاپرستی و افسانه ی انسانهای خزنده سان ماه
نویسنده: پویا جفاکش
در سال 2002، انتقادها به عملکرد کنوانسیون اتحادیه ی اروپا زیاد بود، و خبر انتقادها به گوش ژیسکاردستن میرسید.بنابراین،یک روز، زیسکاردستن، جلسه ی کنوانسیون را با گذاشتن یک مجسمه ی لاکپشت اژدهایی چینی بر میز ریاست جلسه شروع کرد و تعجب همه را برانگیخت.او حتی در انتها از حضور این موجود اساطیری در جلسه تشکر هم کرد.بعدا وقتی از او پرسیده شد که مفهوم این کار چه بوده، گفت در فرهنگ چینی، این موجود نماد دیرسالی و احتیاط است و منظور ژیسکاردستن این بوده که رمز بقای اتحادیه هم در کند بودن و محتاط بودن آن است.
در فرهنگ چینی، اژدها تجسمی از خداوند و نماد جاودانگی است.تصویرشدن این موجود به فرم لاکپشت که جانوری کند است، جاودانگی را در گرو صبر و بی عجلگی توضیح میدهد.با این که این لاکپشت-اژدها در فرهنگ چینی بسیار شناخته شده است، ولی در غرب بیشتر توسط ژیسکاردستن معروف شد و همین نشان میدهد که سیاستمداران چقدر زیر ذره بین مردمند.
ژیسکاردستن و لاکپشت جادوییش
مجسمه ی اژدها-لاکپشت در شهرممنوعه (کاخ سلطنتی امپراطوران مینگ و چینگ) در پکن
لاکپشت-اژدها با لاکپشت معمولی بر پشت خود
شاید این موضوع، امروز و بعد از گذشت 16سال، کاملا فراموش شده بود اگر قیافه ی ژیسکاردستن آنقدر مغولی نبود و شایعه ی خزری-چینی و عامل چین بودن اکثر سیاستمداران غرب را قوت نمیبخشید.به نظر من، کسانی هستند که با رشد راست افراطی در اروپا و شعار بازگشت به مدل متعارف جامعه ی پیشرفته از مسیحیت، برای حفظ مغربزمین از انبوه مهاجران جهان سومی، سعی میکنند از این شایعات، برای پیشبرد ایده های اکواریوسی استفاده کنند، و امری که دراینباره خیلی به آنها کمک کرده و، نظریه ی خزنده های فضایی یا انسانهای خزنده reptilian از "دیوید ایک" است که در ترکیب با نظریه ی علمی ریشه گرفتن یکتاپرستی امروزی از ماه پرستی، به خوبی توانست ژیسکاردستن مغول آسا و مجسمه ی خزنده سانش را وارد داستان کند.این شایعات، ابتدا با کتاب secret history of the world” نوشته ی laura knight jadczyk در سال 2005 مطرح و سپس در اینترنت گسترش یافتند.در سال 2007 همزمان با شیوع نظریه ی نیبیرو و پایان جهان در 2012، شایعات به این سمت افزایش یافتند که بین سالهای 2011 تا 2020 نیروهای cri (چین-روسیه-اسلام) به رهبری انجمن "هونگ" (لوتوس سفید)، جنگ جهانی سوم را با حمله ی 200میلیون سرباز چینی-مغولی-سیبریایی علیه ژاپن،اتحادیه ی اروپا و ایالات متحده به انجام خواهند رساند.شایعات، امروز با قدرت گرفتن راست افراطی در اروپا و امریکا، و ضعیف شدن مغربزمین در مقابل چین، هواداران بیشتری یافته اند.آنها البته اسطوره ی خالصند ولی مانند هر اسطوره ای، دانستن روایت آنها از تاریخ زمین، برای روانشناسی توده ها و این که چطور نگاه منفی به سیاستمداران غربی، به وسیله ای در دست خود آن سیاستمداران تبدیل شده، لازم است.
اسطوره ی جدید این گونه آغاز میشود: بیگانگان خزنده سان، نخست در سیاره ی ماه که در صورت فلکی سرطان واقع بود، میزیستند (این صورت فلکی، هنوز برج ماه دانسته میشود).اما طی گذر زمان، این سیاره به جو زمین وارد و توسط جاذبه ی زمین مهار شد. خزنده سانها به طمع فتح زمین، به آنجا یورش بردند.در آن زمان در زمین سیاهان میزیستند و آنها توسط خدایان سفیدپوست فضایی موسوم به المپی ها، که از صورت فلکی پرسئوس آمده و در آتلانتیس که قاره ای در قطب شمال امروزی بوده، ساکن شده بودند، اداره میشدند.افسانه ی پرسئوس پسر زئوس (فرمانروای المپی ها) که آندرومدا (دختر پادشاه حبشه) را از دست اژدهای خزنده ای نجات میدهد، شرح پیروزی های اولیه ی المپی های پرسئوسی بر خزنده سانانی که علیه بومیان زمین (سیاهان) بودند را نشان میدهد.اما در نهایت، ساکنان ماه پیروز شدند و در یک جنگ هسته ای، آتلانتیس را نابود و به دریایی یخزده تبدیل کردند.جامعه ی خزندگان موسوم به سینایی/زیون (صهیون)/سندایی/شیان تیان/ال شدای/صادقی (صدوقی)/ سوت یا شیثی/جودا/جهود/یهودی ...، در سرزمینی که به نام آنان، صین یا چین نامیده شد، ساکن شدند و در خاورمیانه کلنی تاسیس کردند که رئیسشان ساتورن (زحل) در آنجا با نامهای "سین" و "ال شدای" در مقام خدای ماه پرستیده شد و بعدها با القاب یهوه و الله ، کیش خود را گسترش داد.از ترکیب خزنده سانان با بومیان چین،نژاد زرد پدید آمد که در جهان منتشر شد.ازجمله گروهیشان با همان نام صهیونی یا یهودی، در خزرستان حکومتی تشکیل دادند و از آنجا به اروپا نقل مکان کردند که آثار چشمان مغولی آنها را هنوز میتوانید در سیاستمدارانی مثل ریگان و بوش و بقیه شان ببینید.زردپوستان ماه تبار، با مشاهده ی حشره ی زنبور عسل و نظم مکانیکی جامعه ی آن، برای انسانها نظامی سلسله مراتبی شبیه آن حشره ترتیب دادند و ملکه ی زنبورها را در قالب الهه ی ماه بازآفرینی کردند که در چین، "چان عه" نامیده میشود و در ممالک غربی، بسته به سه حالت ماه، در قالب الهه ای سه گانه نامیده میشود.در اروپا که اکنون خانه ی سفیدپوستان فراری از شمال بود، این سه الهه نامهای خدایان یونان را البته با شخصیتپردازی جدید گرفتند و از میانشان اویی که سمبل دوشیزگی و خرد بود، یعنی "آتنا" به عنوان مبنای اخلاق جدید، نام و ارزشهای خود را به آتن، کانون فکری جدید اروپا داد.
[ربط یافتن کندوی عسل به ماه، به نظرمن، با همان اصطلاح "ماه عسل" در ازدواج، مرتبط است.چون در صورت فلکی سرطان که خانه ی ماه است، ستاره ای به نام کندوی عسل وجود دارد.منظور از این اصطلاح در دوران قدیم که داشتن فرزند زیاد،مایه ی افتخار و نقطه ی اتکا بود، این است که انشاء الله عروس و داماد به مانند زنبور نر و ماده، به اندازه ی یک کندوی عسل، بچه تولید کنند. و خب، میدانید که هیچ ملتی به اندازه ی چینی ها در تاریخ ، نسل خود را گسترش ندادند.]
خدایان المپ
پرسئوس و آندرومدا
الهه ی ماه
بعد از این حرفها، نوبت به تسویه حساب با مسیح میرسد.پس گفته میشود مسیح پسر یهوه، که زادروزش کریسمس، همان تولد خورشید نوین در طولانی ترین شب سال است، همان "فائتون" غاصب خورشید در اساطیر یونان بوده که نظم دنیا را به هم ریخته ولی زئوس او را شکست داده و کشته است.پس، فائتون یعنی مسیح، یک خزنده سان از ماه (یهوه) بوده است.
سوال این است که مسیح، جز شعار انساندوستی و مهربانی، چه نظم دیگری به دنیا معرفی کرده بوده که برای نظم گیتی، به اندازه ی فائتون خطرناک بوده است؟ به خوانندگان عزیز، توصیه میکنم بروند کمی اساطیر تهوع آور یونان را بخوانند و خدایان مجنون و خشن و غریزه محور و شهوتپرست المپ را با مسیح درستکار و انساندوست مقایسه کنند؛ آنگاه متوجه میشوند که این شایعات میخواهند بازگشت راستگرا ها به مسیحیت، از سر دشمنی با مهاجرین دگراندیش را، خنثی ، و به هم خوردن نظم مسیحی را توجیه کنند.هدف، بازگشت به اروپایی سفیدپوست فرمانروای نخستین، یعنی "حیوان فرویدی" ای است که غرایزش را آزاد گذاشته، هروقت اراده کرد، میکشد و هر وقت، اراده کرد، تجاوز میکند، حتی اگر این حیوان فرویدی المپنشین هیچوقت وجود نداشته بوده باشد.
زنان سنتی مسیحی-سیسیل
یک بخش از این داستان، البته درست است.ماه پرستی احتمالا از ریشه های فرهنگ چینی است.در "گوآنشی" 12قبیله وجود دارند که به "فسیلهای زنده" ی قوم "ژوانگ" شهرت دارند.آنها لباس سیاه و زنانشان حجاب سیاه دارند که نشانه ی شب است، و این لباس را با تمثالهایی از ماه، و آذین های سرخ و زرد دیگر به نشانه ی ستارگان و غروب خورشید تزئین میکنند.به هرحال، جشنهای ماه در چین معروفند.اما همانطور که اسطوره ی جدید میگوید، ماه پرستی در خاورمیانه و اروپای کهن نیز رایج بوده است.پس چرا اینقدر اصرار به پیدایش کیش در چین بوده است؟
مردمان سیاهپوش منطقه ی گوانشی-عکسها از travel.163.com
در اینباره روانشناسان معتقدند که انسانها معمولا به کسانی که چهره ای نزدیک به خودشان داشته باشند، بهتر واکنش نشان میدهند و نسبت به کسی که تفاوت ظاهری زیادی با آنها دارد احساس دلهره میکنند که این شامل مردمی از نژادهای بیگانه هم میشود.[پس اگر اخلاق مسیحی را به مغولتبارها نسبت میدهید، بیشتر بیگانه به نظر میرسد]ولی گاهی اگر مثلا یک سفیدپوست لباس خودش را در تن یک سیاهپوست ببیند ممکن است چنان اعتمادش جلب شود که با او رفیق تر شود تا با مثلا یک سفیدپوست دیگر.به نظر میرسد تلاشی سنگین در جریان است تا مردمان، سلیقه های مشترک یکدیگر را جز آنجایی که حاکمان اراده کرده اند کشف نکنند و تقسیمبندی های غیرواقعی بین انسانها برای ضعیف نگه داشتن آنها، ادامه یابد.
نوشته های مرتبط:
دانلود کتاب "آخرالزمان 2019 ( تفسیری متفاوت از اسطوره ی نیبیرو)"